ارتباطات بین ریاضی و واقعیت فیزیکی چیست-"کاربرد غیر قابل توضیح ریاضی" the unreasonable utility of mathematics؟
Ennio de Giorgi: من فکر میکنم که دلیل کاربردی بودن ریاضیات در واقعیت-نه صرفا در فیزیک، بلکه در زیست شناسی، اقتصاد و غیره- یک راز است. برای من مهمترین یادآوری کننده در کتاب امثال –حضرت سلیمان- است که در جای مشخصی میگوید که خداوند در هنگام خلق جهان، حکمت(که گسترده تر از ریاضیات است ) بکار گرفته است و این حکمت توسط مردانی که در جستجوی آن باشند و به آن عشق بورزند، یافته میشود. ریاضیات یکی از عظیم ترین نمودهای عشق به حکمت است. از سویی هیچ مرزی در فکر و خلاقیت ریاضی نیست و از سویی دیگر این حقیقت هست که جهان از چیزهایی پیدا و ناپیدا ساخته شده که ریاضیات علم منحصربفردی است که این قابلیت را دارد که از مشاهده چیزهای پیدا به تصور چیزهای ناپیدا برود. این شاید راز قدرت ریاضیات باشد.
جنبه دیگر ریاضیات که یکی از رموز قدرتش هست آزادی و دوستانه بودن آن است. ریاضیدان آزادی ای دارد که دیگر دانشمندان ندارند: فکرکردن به چیزها چونکه آنها جالبترین هستند، انتخاب مسائل و تلاش برای حل آنها چونکه زیباترین هستند و در نهایت انتخاب آزادانه اصول موضوعی که قضایا را منتج میشوند. از سوی دیگر ریاضیدان از طریق صحبت با دیگران تغذیه میشود: حل یک مسئله ریاضی بدون داشتن دوستی که درباره مسئله و راه حل و اهمیت آن با او صحبت کنیم مترادف با از دست دادن بخشی خوب از ریاضی است.
بنابراین فکر میکنم که علت قدرت ریاضیات دقیقا این باشد: معرفت چگونه یگانه کردن آزادی فردی، این قابلیت تنها کارکردن، با بعد اجتماعی، قابلیت دادوستد ایده ها و علائق. در دوران تحصیل برایم جذاب بود که یک قضیه ای وجود داشت که برای آن میتوانستم اثباتی متفاوت از آنچه که در کتاب بود ارائه کنم. آن لذت ناقص بود تا وقتی که من میتوانستم آن را با همکلاسیهایم سهیم شوم که آنها هم به گوش دادن و نظردادن ترغیب میشدند.
این ترکیب پرواز آزاد تخیلات در محدوده مطالعاتی یک فرد با اشتراک آن با دیگران – دانشمندان، متفکران در دیگر رشته ها- فلسفه، هنر، LETTERS – قدرت ریاضیات است. این جنبه دووجهی به نظرم دلیل جذابیت و احتمالا راز قدرتش است. این یکی از عظیمترین نمودهای عشق به آن معرفتی است که علم از آن زاییده شده و قابلیت برآمده در انسان تا بخشی از آن را بفهمد. بدون اینکه این جمله مشهور شکسپیر را از یاد ببریم: " چیزهای بیشتری در بهشت و زمین از انچه که در تمام فلسفهتان تصور میشود، وجود دارد. "
این همچنین توضیح میدهد که چرا در ریاضیات هیچ جنگی بین بدعت و سنت، دو منبع تمام چیزهای زیبا و عظیمی که ریاضیدانان انجام دادهاند، نیست. در ریاضی ایندو در هماهنگی با هم هستند. به عنوان مثال یک فرد با نیروی قضیه فیثاغورث وقتی که به مطالعه فضاهای هیلبرت با ابعاد نامتناهی میپردازد مواجه میشود که حتی آنجا نیز معادل قضیه فیثاغورث وجود دارد.
منبع:
از مطالب تون خیلی خوشم آمد.آنهارا دنبال میکنم.
متشکرم