چیزی که در مورد خیام برای من جالب بوده و هست شخصیتی است که توانسته در چند زمینه به ظاهر متفاوت منشا خیر و برکت باشد بخصوص در دو بعد شعر و ریاضی. یک فرد دارای چنان خصوصیتی باید باشد که بتواند در این زمینه ها سیر کند؟
بعضی مواقع دسته بندی کردن علوم و رشته ها وقراردادن انسانها در هر یک از آن و تاکید افراطی بر مرزها مانع از آن میشود که وجهه انسانی این علوم را در نظر داشته بشیم (اگر که فعلا نگاهمان را بر روی زمین معطوف کنیم!) و فراموش میکنیم که این فعالیتها برای ما انسانها و بهره وری ما از آن است. خیام از جمله افرادی است که ما را به ماوراء این مرزها میبرد و نمود شخصیتی است که از لحظه لحظه عمرش در جهت لذت درک حقیقت بهره برده است.
چند منبع که بنظرم میتواند در شناخت این شخصیت چند بعدی کمک کند را معرفی میکنم. شما هم اگر منابعی را میشناسید لطفا در قسمت نظرات بیان فرمایید.( ترتیب منابع به منزله اهمیت آنها نیست)
ادامه مطلب ...در نوشته قبلی درباره عادت صحبت کردیم و اینکه نظام آموزشی میتواند دانش آموزانش رابه روشهایی عادت دهد. این عادت دادنها با تکیه بر تواناییهای ذهنی و فکری را میتوان از چند بعد بررسی کرد:
درون ریاضی: عادتهایی که فرد را میتواند به سمت حرفه ای شدن در ریاضی سوق دهد. از این منظر مجموعه عادات و روشهایی که ریاضیدان انجام میدهد تا فعالیتش را پیش ببرد بررسی میشود و سعی میشود که فرد در طول دوره تحصیل با استفاده از مسائل و تمارین مستمر ریاضی این عادتها را در خودش ملکه کند. مثلا تصور کنید دانش آموزی که حساب دیفرانسیل را محاسبه حد و مشتق وانتگرال میداند تا فردی که آن را بررسی نرخ تغییر تفسیر میکند. اینجا علاوه بر تمرینهای مستمر نوعی پویایی در تفکر و انتقال آن تصویر بزرگ نیز باید لحاظ شود.
ادامه مطلب ...روشی که زندگی میکنیم ما را به عادتهایی وا میدارد. اینکه ورزش کنیم، ساعاتی را به مطالعه اختصاص دهیم، اینکه ساعتها پای تلویزیون بنشینیم و ... ما را به خصوصیاتی عادت میدهد که ممکن است که در تمام طول زندگی به آن وابسته باشیم. حالا این عادات میتواند عادات خوبی باشد که بواسطه آن مدام پیشرفت کنیم و یا انواعی که در جهت عکس سوق پیدا کنیم.
فعالیت در ریاضی را میتوان در دو سطح بررسی کرد: سطح فردی و سطح اجتماعی.
در سطح فردی در ذهنمان مسائل را بررسی میکنیم، با آن کلنجار میرویم تا آن را بفهمیم و راه حلی برای آن بیابیم. در این فرآیند از تکنیکهای مختلفی بهره میگیریم مثل: به دنبال الگو بودن، کلی کردن مساله و انتزاعی کردن آن، یافتن مثالهای ملموس، یافتن تناسبات و این همانیها و ... . خروجی این فرآیندیک سیستم است ( نه بعنوان یک مجموعه کامل بلکه مجموعه به هم پیوسته حداکثری از اجزاء). این سیستم حاصل تفکر فردی ماست و از ویژگیهای آن این است که تواناییهای ذهنیمان با یک مساله گره خورده و تقویت و پرورش یافته بصورتی که اگر مساله را کنار بگذاریم ما دارای تواناییهای بهتری نسبت به قبل شده ایم.
در سطح اجتماعی هم این تواناییهای ذهنی را با دیگران به اشتراک میگذاریم، داریم درباره یک مساله بحث میکنیم اما گویی مشغول بحث روی تواناییهای ذهنی و انحاء فهم هستیم و مساله ریاضی بهانه است. ضمن اینکه از خلال این مباحث روشهای ارتباطات و انتقال مفهوم را نیز فرا میگیریم.
اینها عادتهایی است که میتوانیم در ریاضیات بدست آوریم و آنها را پرورش دهیم. اما آیا قادر هستیم این تواناییهارا در دیگر شئون زندگی نیز بکار بگیریم و از آنها برای زندگی بهره بگیریم؟
دستگاه آموزشی ما چه عادتهایی را به دانش آموزان و دانشجویانش یاد میدهد؟
آیا خروجی دستگاهی که روشهای تستی را ترویج میکند و به آن بها میدهد افرادی خواهند بود که در زمینه علم و تکنولوژی با دید کل نگر و سیستماتیک به موضوعات بنگرند و مسائل خود و جامعه را حل کنند، تا اینکه خواسته باشند به مانند روشهای تستی به دنبال منافع خود باشند؟
داشتم در مورد فارغ التحصیلان رشته ریاضی که نمی توانند کار دانشگاهی و تحقیقاتی مرتبط با رشته شان بیابند فکر میکردم و اینکه این افراد با تواناییهایی که در ریاضیات بدست می آورند ( از جمله قدرت تجزیه و تحلیل، خلاقیت در حل مساله، توانایی تعمیم دادن و جامع کردن مسائل و...) می توانند در هر زمینه کاری دیگر منشا اثر باشند. اما کامنتی از John Baez در نوشته "عمیق خواندن ریاضی چقدر ارزشمند است؟" توجهم را جلب کرد.
ادامه مطلب ...یکی از جذابیتهایی که موجب شد به ریاضی علاقمند بشوم، محوریت خدا و شناخت خداوند بواسطه ریاضیات بود. این تمایل را در تعدادی دیگر از دوستانم نیز میدیدم. البته در مواردی جنبه افراطی پبدا میکرد و سعی میشد که خداوند بوسیله ریاضیات به اثبات برسد که موجب تحویل خداوند به ریاضیات میشد. به هر ترتیب نمیتوان نقشی که باور به خداوند و مذهب در جهت دهی فعالیتهای ریاضی دارد را از نظر دور داشت. حالا اینکه خواسته باشیم از ریاضیات به باورهای مذهبی و خداوند برسیم خود بحث دیگری است.
کتاب ریاضیدانان و خدایانشان مجموعه مقالاتی است که به ارتباط بین ریاضی و باورهای مذهبی میپردازد و توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد به چاپ رسیده است. این کتاب تلاش میکند تا نشان دهد که در طول تاریخ علم، ریاضیات بارها برای پاسخ دادن به پرسشهای بزرگ زندگی بکار گرفته شده است. البته این کتاب از دید مسیحیت به موضوع مینگرد و ادیان دیگر را در نظر نگرفته است از جمله اسلام.
به فهرست کتاب که نگاهی بیاندازیم از دیگاه فیثاغورثیان نسبت به عدد گفته شده تا کیهانشناسی بر پایه مسیحیت کپلر و عقاید نیوتن تا اثبات گودل.
از کتابهایی که از بعد اسلامی به این ارتباط پرداخته اند میتوان به کتابهای سید حسین نصر بخصوص علم و تمدن در اسلام و نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت اشاره کرد.